سایت خبری روستای تَولّا روستای تَولّا از توابع شهرستان کاشمر بخش کوهسرخ می باشد
| ||||||||||||||||||
به نام خدا خورشید در حال غروب کردن بود، من باید کم کم به خانه برمیگشتم - هر روز بعد از اینکه از مدرسه تعطیل میشدم گوسفند هایمان را برای چرا به باغ های عباس آبادمان میبردم - گوسفند ها را به راه انداختم تا هوا تاریک نشده به خانه برسانم. شب شده بود و مادر سفره را پهن کرد و ما را برای شام صدا زد من هم مشق هایم را کنار گذاشته و به سر سفره رفتم. در حال خوردن غذا بودیم که پدرم گفت امروز تراکتور پسردایی را بردم و به کمک عمو گندم ها را کاشتیم اما سال گذشته بارندگی بسیار کم بود و آب قنات خیلی کم شده است اگر باران نباشد معلوم نیست این گندم ها به ثمر بنشینند ، خدا به همه ما رحم کند. با شنیدن حرف های پدرم فکری به ذهنم رسید که برای انجامش به چند تا از بچه های روستا نیاز داشتم. وقتی صبح به مدرسه رفتم چند تا از همکلاسی هایم را صدا زدم و گفتم چند وقت است که باران نیامده آیا حاضرید امروز بعد از مدرسه به " خدا خدا بارو " برویم؟ بچه ها هم که با نظر من موافق بودند اعلام آمادگی کردند. زنگ آخر که به صدا در آمد همگی به سمت خانه ما براه فتادیم و از مادرم دو ظرف یکی برای روغن و یکی برای آرد گرفتیم ، یک چوب هم آماده کردیم و پارچه ای روی آن انداختیم و شروع به گشتن در کوچه های روستا کردیم و در حین رفتن به در خانه اهالی روستا این شعر را بلند میخواندیم : خدا خدا بارو بده باروی آو شرو بده گندم د زیر خاکه از تشنگی هلاکه مثل برنج پاکه صاحبخانه با شنیدن صدای ما از خانه بیرون می آمد و یکی از اعضای خانه - بیشتر مادر خانه - برای ما روغن یا آرد می آورد و در بعضی از خانه ها علاوه بر روغن و آرد به طور غافلگیرانه بر روی ما آب میریختند و ما پا به فرار می گذاشتیم.این کار را تا زمانی انجام می دادیم که به اندازه همه بچه ها آرد و روغن جهت پختن یک فتیر جمع شود. من بعد از تمام شدن مراسم خدا خدا بارو آرد و روغن ها را به ماردم دادم تا برایمان فتیر بپزد. روز بعد که فتیر ها پخته شد همگی به گدار (تپه) گلمه گلو رفتیم و فتیر ها را از بالای گدار رها کردیم . وقتی فتیر به پایین گدار رسید ، اگر به طرف راست (سوراخ سوراخ ) می افتاد ، امید بر بارش باران بود و اگر به طرف چپ (صاف) باران نمی بارید . پس از آن کمی از فتیر ها را ریز کردیم و جلوی لانه مورچه ها ریختیم و بقیه را خودمان خوردیم . این مراسم نمادین جهت در خواست بارش باران از خداوند بوده و قدمتی چندین ساله دارد. به کوشش : سعید مرادزاده تولایی جوادرضایی تولایی جواد عماد عشقی ابوالفضل کلانتر و مهدی کوثری درباره : مراسم , برچسب ها : خدا خدا بارو , خدا خدا بارو بده , درخواست باران , دعای باران , طلب باران , گدار گلمه گلو , فتیر , دعا برای باران , بازدید : 1100
[ شنبه 06 آبان 1391 ] [ 9:38 ]
[ نویسنده :
نرم افزاری کوثر تَولّا ]
مطالب متفرقه
نظر بدهید
|
||||||||||||||||||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |